مشکلی که موجب اعتراض اکثریت به خلفای خدا میشود چیست؟
سید احمدالحسن (ع) در بیان این نکته میفرماید: «بروز و ظهور «منِ» مخلوق بهصورت آشکارا... در رویارویی با پروردگارش... بهصورت رودررو با جانشین خدا و با گفتن «من از او برترم» نمایان میسازد. او جرأت نداشته است که در برابر خداوند قهار چنین چیزی را بر زبان براند (اما با مخالفت کردن با حجت خدا به مقابله با خداوند برخواسته است).
بهطورکلی حرکتها در اعتراض حول یک محور دور میزند و این محور، حفظ «من» است: «من پروردگار بزرگ شما هستم»، «من زنده میکنم و میمیرانم»، «من بهتر از او هستم»، «مال و فرزندان من بیشتر است»، «من بهتر از این شخصی هستم که خوار و زبون است»، «آیا پادشاهی مصر از آنِ من نیست و رودها از زیر [تخت] من روان نیست»، «اگر خدایی غیر از من برگزینی»، «نفس من برایم چنین آراست» و بسیاری موارد دیگر.
این «من» بهمانند حکمی در دست معترضان است که میخواهند آن را نگهبانی کنند یا پادشاهی است که میخواهند هر روز تقویت و مستحکمش سازند یا منصبی است که میخواهند آن را در طول زندگانی در این دنیا حفظ کنند یا دنیایی است که میخواهند زینت و زیور و خوشگذرانیاش تا هنگام مرگ تداوم یابد، و آقا و سروری است که بااینکه میدانند باطل است پایانش را نمیخواهند. پس این افراد، اهل این دنیا هستند و نه چیز دیگر و این نهایت آرزویشان است. به همین دلیل یکی از صفات معترضان شک و تردید در معاد و حساب و حتی از پایه و اساس کفر به آن است:
«أَیعِدُکمْ أَنَّکمْ إِذا مِتُّمْ وَ کنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّکمْ مُخْرَجُونَ * هَیهاتَ هَیهاتَ لِما تُوعَدُونَ * إِنْ هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ * إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللهِ کذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنینَ»
«آیا به شما وعده میدهد که وقتى مردید و خاک و استخوان شدید بیرون آورده میشوید؟ * چهدور است، چهدور است آنچه وعده داده میشوید * جز این زندگانى دنیاى ما چیزی نیست. میمیریم و زندگى میکنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد * او جز مردى که بر خدا دروغ میبندد نیست و ما به او ایمان نداریم».
(مؤمنون: ۳۵-۳۶)
و این (مَن) بود که باعث شد درمقابل پسر رسول خدا (ص) به مقابله بایستند و خون شریفترین انسانها را فقط بهخاطر منسبهای دنیای بر زمین بریزند.
و امروز معادله، همان معادله قدیم است.
شاید کسانی بگویند چرا با احمدالحسن (ع) مخالفت میشود و این همان تکرار تاریخ است.
علم نافذ و نورانی سید احمدالحسن (ع) فرصت جولان به مدعیان علم را برای (من) کردن نمیدهد، لذا سنت مخالفتهای مخالفین، شبیه سنت مخالفین با خلفای الهی میشود و سنت یاران ایشان شبیه سنت یاران خلفای الهی.
همانطور که در قرآن کریم به سنت و عاقبت هر دو دسته اشاره گردیده است.
هر دو دسته، همانگونه اقدام نمودند،
بدون یک کلمه کموزیاد.
حذو النعل بالنعل.
http://Www.almahdyoon.co
http://www.varesin.org
سید احمدالحسن (ع) در بیان این نکته میفرماید: «بروز و ظهور «منِ» مخلوق بهصورت آشکارا... در رویارویی با پروردگارش... بهصورت رودررو با جانشین خدا و با گفتن «من از او برترم» نمایان میسازد. او جرأت نداشته است که در برابر خداوند قهار چنین چیزی را بر زبان براند (اما با مخالفت کردن با حجت خدا به مقابله با خداوند برخواسته است).
بهطورکلی حرکتها در اعتراض حول یک محور دور میزند و این محور، حفظ «من» است: «من پروردگار بزرگ شما هستم»، «من زنده میکنم و میمیرانم»، «من بهتر از او هستم»، «مال و فرزندان من بیشتر است»، «من بهتر از این شخصی هستم که خوار و زبون است»، «آیا پادشاهی مصر از آنِ من نیست و رودها از زیر [تخت] من روان نیست»، «اگر خدایی غیر از من برگزینی»، «نفس من برایم چنین آراست» و بسیاری موارد دیگر.
این «من» بهمانند حکمی در دست معترضان است که میخواهند آن را نگهبانی کنند یا پادشاهی است که میخواهند هر روز تقویت و مستحکمش سازند یا منصبی است که میخواهند آن را در طول زندگانی در این دنیا حفظ کنند یا دنیایی است که میخواهند زینت و زیور و خوشگذرانیاش تا هنگام مرگ تداوم یابد، و آقا و سروری است که بااینکه میدانند باطل است پایانش را نمیخواهند. پس این افراد، اهل این دنیا هستند و نه چیز دیگر و این نهایت آرزویشان است. به همین دلیل یکی از صفات معترضان شک و تردید در معاد و حساب و حتی از پایه و اساس کفر به آن است:
«أَیعِدُکمْ أَنَّکمْ إِذا مِتُّمْ وَ کنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّکمْ مُخْرَجُونَ * هَیهاتَ هَیهاتَ لِما تُوعَدُونَ * إِنْ هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ * إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللهِ کذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنینَ»
«آیا به شما وعده میدهد که وقتى مردید و خاک و استخوان شدید بیرون آورده میشوید؟ * چهدور است، چهدور است آنچه وعده داده میشوید * جز این زندگانى دنیاى ما چیزی نیست. میمیریم و زندگى میکنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد * او جز مردى که بر خدا دروغ میبندد نیست و ما به او ایمان نداریم».
(مؤمنون: ۳۵-۳۶)
و این (مَن) بود که باعث شد درمقابل پسر رسول خدا (ص) به مقابله بایستند و خون شریفترین انسانها را فقط بهخاطر منسبهای دنیای بر زمین بریزند.
و امروز معادله، همان معادله قدیم است.
شاید کسانی بگویند چرا با احمدالحسن (ع) مخالفت میشود و این همان تکرار تاریخ است.
علم نافذ و نورانی سید احمدالحسن (ع) فرصت جولان به مدعیان علم را برای (من) کردن نمیدهد، لذا سنت مخالفتهای مخالفین، شبیه سنت مخالفین با خلفای الهی میشود و سنت یاران ایشان شبیه سنت یاران خلفای الهی.
همانطور که در قرآن کریم به سنت و عاقبت هر دو دسته اشاره گردیده است.
هر دو دسته، همانگونه اقدام نمودند،
بدون یک کلمه کموزیاد.
حذو النعل بالنعل.
http://Www.almahdyoon.co
http://www.varesin.org